عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 7 بهمن 1391
بازدید : 1137
نویسنده : fariba

بهم گفت یه آرزودارم برایم دعا کن.

چه شب ها که اشک ریختم وبرای آرزویش دعا کردم.

اما حیف نمیدانستم آرزویش دوری از من بود...

 


تاریخ : جمعه 6 بهمن 1391
بازدید : 1118
نویسنده : fariba

 

دفتر عشـــق كه بسته شـد 
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــ دم 
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــدون 
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــدم 
اونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــود 
بد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــد 
برای فاتحه بهـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــت 
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــد 

تــــموم وســـعت دلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــو 
بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــد زدم 
غــرور لعنتی میگفـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــت 
بازی عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــدم 
از تــــو گــــله نمیكنــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــم 
از دســـت قــــلبم شاكیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــم 
چــرا گذشتـــم از خــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــودم 
چــــــــراغ ره تـاریكـــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــیم 
دوسـت ندارم چشمای مــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــن 
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــه 
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــ ــــــــو 
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــشه 
دسـت و دلت نلـــــــــــــــــــــــ ـرزه 
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو 
ازاون كه عاشقـــت بود 
بشنواین التماسرو 

...............


تاریخ : جمعه 6 بهمن 1391
بازدید : 1023
نویسنده : fariba

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند. 

  زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.

  زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.

  مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.

  زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.

  مرد جوان: منو محکم بگیر.

  زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.

  مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم

  راحت برونم،اذیتم میکنه. 

  روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در

  این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری

  درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند

  با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان

  او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این

  است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد...



:: برچسب‌ها: دوستت دارم , کلاه کاسکت , زنده ماند , درگذشت , برای آخرین بار , سواربرموتور ,
تاریخ : چهار شنبه 27 دی 1391
بازدید : 1020
نویسنده : fariba

 

به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن!

به سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره ولی بازم لوتی راه می ره!!

به سلامتی مگس که یادمون داد زیاد دور کسی بگردی آخرش می زنه تو سرت!!

به سلامتی آدامس که یادمون داد شیرینی زندگی همیشه پایدار نیست!

وبه سلامتی..................


تاریخ : چهار شنبه 27 دی 1391
بازدید : 1166
نویسنده : fariba

باز باران با ترانه، می خورد بر بام خانه ....... خانه ام کو؟؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟؟

روز های کودکی کو؟ .... فصل خوب سادگی کو؟؟ یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟

پس چه شد دیگرکجا رفت خاطرات خوب و رنگین؟

در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست؟

کودک خوشحال دیروز غرق در غم های امروز.... یاد باران رفته از یاد..... آرزوها، رفته بر باد.....


تاریخ : سه شنبه 26 دی 1391
بازدید : 1133
نویسنده : fariba

  سلام دوستای گلم!خوبین؟! تا حالا فکر کردین آیا حس ششم قوی ای دارین یانه؟ من در این جا واسه شما دوستای گلم 1 تست عالی و قابل اطمینان که توسط روان شناسان با تجربه طراحی شده برای سنجیدن میزان قوی یا ضعیف بودن حس ششم شما آماده کردم. شما در این جا می تونین بفهمین که حس ششمتون خوب کار می کنه یا نه! برای تست دادن به ادامه مطلب رجوع کنین.


تاریخ : سه شنبه 26 دی 1391
بازدید : 955
نویسنده : fariba

در ابتدای خلقت موجودات طوطی و کلاغ، زشت و زیبا آفریده شد، طوطی شکایت کرد و گفت:من چرا زشتم؟ خداوند طوطی را زیبا کرد اما کلاغ گفت: هرچه از دوست رسید نیکوست وحال تو بنگر که طوطی همیشه در بند و قفس است اما کلاغ آزاد و رها ....



:: برچسب‌ها: کلاغ , طوطی , زشت , زیبا ,
تاریخ : دو شنبه 25 دی 1391
بازدید : 1097
نویسنده : fariba

توجه!توجه!

آقایون محترم لطفا جنبه داشته باشین....!

مثل مخلوط کن هستند، درهرخانه یکی از آن هاهست ولی کاربری شان خیلی کم است!!

مثل سیمان هستند، وقتی جایی پهن می شوند باید با کلنگ آن ها را ازجاکند!....

مثل طالع بینی مجلات هستند، همیشه به شما می گویند چه کاربکنید و معمولا اشتباه می گویند!!

مثل باران بهاری هستند، هیچ وقت نمی دانید کی می آیند؟!چقدر می مانند و کی مرون


تاریخ : دو شنبه 25 دی 1391
بازدید : 987
نویسنده : fariba

توجه!توجه!

خانم های محترم لطفا جنبه داشته باشید....!!

مثل رادیو هستند هرچه بخواهند می گویند ولی هرچه بگویی نمی شنوند!

مثل کنتر برق هستند، هر چندسال یک بار سن آن ها صفر می شود!...

مثل فلزیاب هستند، هروقت از نزدیکی طلافروشی رد می شوند عکس العمل نشان می دهند!

مثل چسب دو قلو هستند اگر دستشان با گوشی مخلوط شد دیگر باید سیم را برید! 


تاریخ : دو شنبه 25 دی 1391
بازدید : 1081
نویسنده : fariba

چند را ه حل کاربردی برای.....


تاریخ : دو شنبه 25 دی 1391
بازدید : 1097
نویسنده : fariba

 

1_چرا میگن طرف مثل بچه خوابش برده در حالی که بچه ها هر دو ساعت یه بار بیدار میشن و گریه می کنن؟!

2_چرا برای انجام مجازات اعدام با تزریق سم از سرنگ استریل استفاده میکنن؟!

3_آیا میشه زیر آب هم گریه کرد؟!؟

4_اگر روغن ذرت از ذرت درست میشه روغن آفتاب گردان از آفتاب گردان،پس روغن بچه از چی تهیه میشه؟!؟


تاریخ : دو شنبه 25 دی 1391
بازدید : 1201
نویسنده : fariba

سلام دوستای گلم! این بار می خوام مطلبی رو براتون بگم و1 سوال بپرسم تا ببینم نظرشماچیه. توروخدااااا نظراتتون رو درباره این مطلب وسوالی که در آخر این مطلب مطرح شده بگین ازتون خواهش میکنم.

در داستان های علمی تخیلی به ماجراهای شگفت آور سفر به گذشته های دور و نزدیک به قرن ها و هزارها و حتی میلیون ها سال پیش فراوان برمی خوریم. قهرمان این داستان ها با ماشین های عجیب و غریب که در حقیقت مخلوق ذهن خیال پرور نویسندگان این گونه داستان هاست، مثلا به عصر حجر سفر می کند و همراه انسان های اولیه غارنشین به شکار ماموت ها می پردازند یا صد میلیون سال به عقب برمی گردند و شاهد ماجراهای پرجنب و جوش زندگی دایناسورهای غول پیکر که در آن دوران فرمان روای بی چون و چرای کره ی زمین بودند، می شوند.

البته قلمرو تخیل بی حدو مرز است و پرسه زدن در آن هم بی درد سر به نظر می رسد،اما باتوجه به اینکه بسیاری از اختراعات کنونی خواب و خیال پنداشته می شدند و اینک به صورت واقعیت درآمده ان،این پرسش می تواند مطرح شودکه آیا اندیشه بلند پروازانه سفر به گذشته هم روزی تحقق خواهد یافت؟پاسخ گویی به این سوال که تا چندسال پیش در هاله ای از ابهام و حتی طنز و مزاح پیچیده شده بود، اکنون در پرتو تازه ترین یافته های علمی به صورت جدی در بحث و بررسی دانشمندان است و حتی بعضی فیزیک دانان از امکان تحقق سفر در کانال زمان سخن می گویند....

 



:: برچسب‌ها: نظریه نسبیت , انیشتین , تونل زمان , سفربه گذشته , سرعت نور , زمان , تخیل , ,
تاریخ : دو شنبه 25 دی 1391
بازدید : 1147
نویسنده : fariba

 

درد دل هایت را به هیچ کس نگو یاد می گیرند که چگونه دلت را به درد آورند ....


هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند تو را نگران کند اگر او را که مراقب توست، باور کنی!


روی هر پله که باشی خدا از تو 1 پله بالاتره نه به خاطر اینکه خداست به خاطر اینکه دستتو بگیره ...!


شاید میان این همه نامردی باید شیطان را بستاییم که دروغ نگفت، جهنم را به جان خرید اما تظاهر به دست داشتن آدم نکرد!

 



:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : دو شنبه 25 دی 1391
بازدید : 1206
نویسنده : fariba

من دیگر هیچ زمینی را به امید مترسک زیر کشت نخواهم برد چون که با چشم های خودم دیدم که کلاغ ها زیر چتر مترسک باران را به تمسخر گرفته بودند....



:: موضوعات مرتبط: , , ,
تاریخ : دو شنبه 25 دی 1391
بازدید : 1056
نویسنده : fariba

می گویند زمان می گذرد اما افسوس که چنین نیست این ماییم که می گذریم و زمان است که باقی می ماند ...

سلام دوستای گلم!تا حالا به این فکر کردین که چطوری عمر ما بیهوده می گذره و ماچقدر بی توجه به لحظه ها،ثانیه ها وحتی ساعت هاهستیم؟! بذارین حکایتی از بانک زمان رو واستون بگم تا یه کم به ثانیه ها و وقتمون بیشتر توجه کنیم!

تصور کنیدحساب بانکی دارید که هرروز صبح 86400 تومان به حساب شما واریز می گردد و شما فقط تا آخر شب فرصت دارید تا همه پول ها راخرج کنید چون آخر وقت حساب شما خود به خود خالی می شود.



:: برچسب‌ها: فردا , امروز , زمان , ارزش وقت , زندگی , ثانیه ها , لحظه ها , عمرما ,
تاریخ : دو شنبه 24 دی 1391
بازدید : 1054
نویسنده : fariba

 

در حضور خارها هم می شود یک یاس بود!

در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود!

می شود حتی برای دیدن پروانه ها

شیشه های مات یک مترو که را الماس بود!

دست در دست پرنده بال در بال نسیم

ساقه های این بیشه ها را داس بود!

کاش می شد حرفی از کاش می شد هم نبود

هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود....



:: برچسب‌ها: هیاهوی مترسک ها , بیشه ها , یاس , احساس ,
تاریخ : یک شنبه 24 دی 1391
بازدید : 1142
نویسنده : fariba

قـاصــدکــــــ

قاصدک آمده بود و چه سرگردان بود.

گفتم او را چه خبر آوردی ؟ هیچ نگفت!

گفتم آیا خبر از کوه نگارم داری؟ هیچ نگفت!

گفتمش خبر عهد و وفا ....؟ آه چه شد؟ چه شد ای قاصدک بی خبرم؟!

لب گشود و گفت این بار آمدم تا خبری را ببرم! گفته آن یار که نزد تو بیایم و بپرسم از تو... زندگی چیست؟عشق کجاست؟

و چقدر این عشق به حقیقت نزدیک است؟

گفتمش پس بگو آن چه من می گویم و ببر آن را نزد او بی کم و کاست:

زندگی را هرکس به طریقی بیند یکی از دل ... یکی از عقل ... یکی از احساس ... دیگری با شعر آن یکی با پرواز!

گفته اند:زندگی حسی است از غربت مرغان مهاجر ... و چه زیبا گفتند!تو به آن یار بگوزندگی.....



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: قاصدک , زندگی , عشق , معشوق , یار ,
تاریخ : یک شنبه 24 دی 1391
بازدید : 831
نویسنده : fariba

آرزو دارم بیاید.....

فردا را چگونه می توان دید؟فردایی که امروزش همه در غوغاست فردایی که امروزش را از عمق افکار خسته مردم می بینم .

کجاست یک دل آرام کجاست آرزوهای آرزو نشده؟ کجاست امیدی که باز سوی امیدوارش بازگردد؟

نمی دانم دلم را دست کدامین فکر بسپارم نمی دانم اشکم را برای که بریزم نمی دانم سوز عشق را از که باید بیاموزم .....

کاش می شد در بن بست سکوت خانه ای ازفکر نساخت کاش می شد عشق را در خاکستر یادها نگاه داشت کاش می شد اشک را درجویبار احساس نریخت ...



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: آقا(عج) , عشق , فردا , سوزعشق , باران ظهور ,

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

خوش اومدی...فقط لطفا نظر یادت نره!!! به همه پست هام سر بزن!دوس داشتی لینک شی سیستم تبادل لینک پایین هست...خوش بگذره!!!رفتی دوباره سربزن...

به نظرت وبم چطوره؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آبــی بـه رنــگ آســـمـان و آدرس sokooteeshgh.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 130
بازدید کل : 187096
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 63
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com