عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : جمعه 6 بهمن 1391
بازدید : 903
نویسنده : fariba

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند. 

  زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.

  زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.

  مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.

  زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.

  مرد جوان: منو محکم بگیر.

  زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.

  مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم

  راحت برونم،اذیتم میکنه. 

  روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در

  این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری

  درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند

  با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان

  او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این

  است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد...



:: برچسب‌ها: دوستت دارم , کلاه کاسکت , زنده ماند , درگذشت , برای آخرین بار , سواربرموتور ,

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

خوش اومدی...فقط لطفا نظر یادت نره!!! به همه پست هام سر بزن!دوس داشتی لینک شی سیستم تبادل لینک پایین هست...خوش بگذره!!!رفتی دوباره سربزن...

به نظرت وبم چطوره؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آبــی بـه رنــگ آســـمـان و آدرس sokooteeshgh.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 457
بازدید هفته : 474
بازدید ماه : 686
بازدید کل : 179067
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 63
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com